يادت باشه که شونه هاتو عقب نگه داري

 

خوب ، بازوهاتو دور برادرت حلقه کن

خوبه ، حالا نفس عميق بکش

 

 

 

حالا ، مرور مي کنيم

شما قراره صف رو دنبال کنيد

تا وقتيکه به مدير برسيد

اونجا ، او به شما اشاره مي کنه

تا شمع پسرها رو روشن کنيد

خيلي خوب بچه ها ، جمع شين

 

پرچمها رو بالا بياريد

 

 

خانمها ، آقايان ، پسرها

مشعل دانش

 

 

 

يکصد سال قبل ، در سال 1859

چهل و يک پسر در همين اتاق نشستند

و به پرسشهايي پاسخ دادند

که در آغاز هر ترم از شما پرسيده مي شه

آقايان! ارکان چهار گانه کدامند ؟

 

سنت ، افتخار ، انضباط ، سرافرازي

 

در سال اول

از آکادمي ولتون ، پنج دانش آموز فارغ التحصيل شدند

سال گذشته ، ما 51 دانش آموز فارغ التحصيل کرديم

و بيشتر از 75 درصد اونها

به مدارس عالي آيوي ليگ راه يافتند

اين پيشرفت

نتيجه

تعهد پرشور به اصول و نظام آموزشي اينجاست

به همين دليله که شما فرزندانتونو به ما مي سپريد

و به همين دليله که ما بهترين

دبيرستان پيش دانشگاهي در کل ايالات متحده هستيم

 

 

همونطور که مي دونيد

دبير انگليسي محبوب ما آقاي پورتيوس ترم پيش بازنشسته شدند

در فرصتهاي بعدي شما با جانشين ايشون آشنا خواهيد شد : آقاي جان کيتينگ

 

ايشون ، خودشون يکي از فارغ التحصيلان پرافتخار همين دبيرستان هستند

و چند سال قبل رو

در مدرسه معتبر چستر در لندن تدريس مي کردند

 

ريچارد ، کيفتو فراموش کردي

سلام جاني ، هي! چي کارا مي کني ؟

 

 

 

 

 

 

مراسم باشکوهي بود ، مثل هميشه دکتر نولان
خيلي وقته اينجا نبوديد

سلام دکتر نولان

اين کوچکترين فرزند ماست ، تاد
آقاي اندرسون

شما استعداد خوبي براي پيشرفت داريد
برادرتون يکي از بهترين شاگردهاي ما بود

متشکرم

جشن دوست داشتني بود
ممنونم ، خوشحالم که خوشتون اومد

گيل
تام

خوشحال شدم از اينکه دوباره مي بينمت
سلام ، دکتر نولان

ما امسال انتظارات زيادي ازت داريم
ممنوم قربان

خوب ، اون ما رو نا اميد نمي کنه
درسته نيل ؟

همه تلاشمو مي کنم ، قربان

 

 

 

 

 

 

 

هي ، شنيدم قراره هم اتاقي بشيم

من نيل پري هستم
من تاد اندرسون هستم

چرا مدرسه بلينکرست رو ترک کردي ؟

برادرم اينجا تحصيل مي کرد

خوب ، پس تو اون يکي اندرسون هستي

 

 

 

 

 

هي ، حالت چطوره نيل
هي ناکس

نيل گروه مطالعه امشب تشکيل مي شه ؟

بله ، حتما
طبق معمول سرت شلوغه نه ؟

هي ، شنيدم اون تازه وارده هم اتاق توئه ، مي گن خيلي خشکه

 

 

به حرفاي کامرون زياد اهميت نده

اون چرت و پرت زياد مي گه ، منظورمو که مي فهمي

 

شنيدم کلاس تابستوني گرفته بودي

بله شيمي ، پدرم فکر کرد بايد جلو بيافتم

تابستون تو چطور بود ؟ يکنواخت ؟

خيلي تيزي

 

ميکس درو ببند

بله قربان

آقايان! ارکان چهار گانه کدامند ؟

مسخره بازي ، نفرت ، خرابکاري ، کثيف کاري

خيلي خوب گروه مطالعه

ميکس تو لاتين نمره اولو آورد ، منم نتونستم از پس انگليسي بربيام

اگه بخواين دوباره گروه مطالعه مونو تشکيل مي ديم
حتما

کامرون از من خواست وارد گروه بشه ، کسي که مخالفتي نداره ؟

اون تو چي وارده ؟ چاپلوسي ؟

بي خيال ، اون هم اتاقي توئه
گناه من چيه ؟

مي بخشيد ، اسم من استفان ميکسه

بچه ها اين ، تاد اندرسونه

خوشبختم
خوشبختم

چارلي دالتون

ناکس اور استريت

تاد ، برادر جفري اندرسونه

آهان ، همون شاگرد ممتاز

دانش آموز نمونه کشور

به جهنم خوش اومدي

جزء جزءاش به همون سختيه که مي گن ، به شرطي که مثل ميکس نابغه باشي

اون چاپلوسيمو مي کنه تا تو درس لاتين بهش کمک کنم

و انگليسي و مثلثات

در بازه

 

پدر ، فکر کردم شما رفتين

آقاي پري
راحت باشين بچه ها

نيل ، من با آقاي نولان صحبت کردم

تو اين ترم خيلي فعاليتهاي فوق برنامه گرفتي

و من تصميم گرفتم که برنامه سالنامه مدرسه رو حذف کني

ولي من امسال معاون سردبيرم

خوب ، متاسفم نيل
اما پدر من نمي تونم

اين انصاف نيست
بچه ها چند دقيقه ما رو مي بخشين

 

هيچ وقت تو جمع با من بحث نکن ، فهميدي ؟

پدر من با شما بحث نمي کردم
بعد از اينکه دانشکده پزشکي رو تموم کردي

و روي پاهاي خودت وايسادي ، اون وقت هر کار دلت خواست بکن

اما تا اون موقع ، هر کاري من بهت مي گم انجام مي دي ، روشنه ؟

بله قربان ، متاسفم

 

مي دوني اين مساله براي مادرت چقدر اهميت داره ؟

بله قربان

شما که منو مي شناسيد ، هميشه بيشتر از توانم سعي کردم

آفرين ، پسرم

هر چيزي احتياج داشتي به ما خبر بده
بله قربان

 

چرا نمي ذاره کاري رو که دوست داري انجام بدي ؟

آره نيل ، بهش بگو بس کنه ، بدتر از ايني که هست نمي شه که

اين ديگه خيلي حرفه ، نه که شما ها تو روي پدر مادراتون وايسادين

وکيل بعد از اين ، بانکدار بعد از اين

خوب منم به اندازه تو از اين وضعيت خوشم نمي آد

پس به من نگو چطور با پدرم صحبت کنم

شما هم تو وضعيت مشابهي هستين
خيلي خوب ، باشه

خوب حالا قراره چي کار کني ؟
چي کار مي تونم بکنم ؟

سالنامه رو حذف مي کنم
من حاضر نيستم به خاطر سالنامه از خوابم بزنم

اعضاي گروهشون يه مشت احمقن که فقط مي خوان نظر نولانو به خودشون جلب کنن

واسم مهم نيست ، واقعا مهم نيست ، مرده شور همشونو ببره

خيلي خوب ، لاتين سر ساعت 8 ، تو اتاق من

خوبه
تاد ! خوشحال مي شيم بياي تو گروه ما

آره بيا
ممنون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از ليست پروژه ها 3 تا آزمايش انتخاب مي کنيد

و هر 5 هفته گزارش اونها رو تحويل مي ديد

فردا هم جواب 20 تا سوال آخر فصل اول رو مياريد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

يادگيري مثلثات ، نياز به دقت کامل داره

هرکس که در انجام هر کدوم از تکاليف اون کوتاهي کنه

يک نمره از امتحان پايان ترمش کم مي شه

بهتون پيشنهاد مي کنم در اين مورد منو امتحان نکنيد

 

 

 

هي اسپاز ، اسپاز

کله پوک

 

 

 

خوب بياين ديگه

 

 

بريم

بريم

 

 

 

 

اي ناخدا ، ناخداي من

کي مي دونه ، اين عبارت مال کيه ؟

هيچکس ؟

 

هيچ راهنمايي نيست ؟

اين شعر از والت ويتمنه که درباره آبراهام لينکلن سروده

حالا شما تو اين کلاس شما مي تونيد منو آقاي کيتينگ صدا کنيد

يا يه کم متهورانه تر : اي ناخدا ، ناخداي من

 

حالا براي اينکه منبع شايعات کمتري باشم ، بگذاريد بهتون بگم که

بله من هم توي همين جهنم درس خوندم و زنده موندم

و در اون موقع چنين ذهن پرباري نداشتم

ذهني معادل 98 پوند وزن داشتم

من هم دلم مي خواست به ساحل برم ، و مردم هم دلشون مي خواست با لگد از لرد بايرون يه کپي رو صورتم بکارن

 

حالا ..... آقاي پيتس

تقريبا اسم بديمنيه

آقاي پيتس ! کجا هستي ؟

آقاي پيتس ممکنه صفحه 542 کتابتونو باز کنيد ؟

و بند اول شعر رو برامون بخونيد

 

به زنان پاکدامن تا بيشترين بهره را از زمان ببرند ؟

بله ، همونه

تا حدودي مناسب هم هست ، اينطور نيست

غنچه هاي گل سرخ را کنون که مي تواني برچين

زمان سالخورده درگذر است

و همين گلي که امروز لبخند مي زند ، فردا خواهد مرد

ممنون آقاي پيتس

غنچه هاي گل سرخ را کنون که مي تواني برچين

معادل لاتين اون هست کارپه ديم

حالا ، کي مي دونه معنييش چي مي شه ؟

 

کارپه ديم : دم را غنيمت شمار

آفرين ، آقاي
ميکس

ميکس ، يه اسم غير معمول ديگه

دم را غنيمت شمار

غنچه هاي گل سرخ را کنون که مي تواني برچين

چرا شاعر از اين عبارت استفاده کرده ؟

شايد خيلي عجله داشته
نه خير

با اين حال از از مشارکتتون ممنونم

 

به اين دليل که ما خوراک کرمها هستيم بچه ها

چون ، چه ما باور داشته باشيم يا نداشته باشيم ، تک تک ما در اين اتاق

روزي از نفس زدن باز مي ايستيم ، جسممون سرد خواهد شد و خواهيم مرد

 

ازتون مي خوام که چند قدم جلوتر بياين

و به چهره اونهايي که قبل از شما بودند نگاه کنيد

چند بار از کنارشون رد شدين بدون اينکه واقعا به چهره هاشون دقت کرده باشيد ؟

 

چندان تفاوتي با شما ندارن ؟ اينطور نيست ؟

مدل موهاي يکسان

سرشار از هورمون ، درست مثل شما

شکست ناپذير ، درست مثل همون چيزي که شما احساس مي کنيد ، دنيا صدف اونهاست

اونها هم باور داشتند که براي هدفي بزرگ مقدر شدند ، درست مثل بعضي از شما

چشمان اونها پر از اميدواريه ، درست مثل شما

آيا اونها در انتظار آخرين فرصت ناچيز زندگيشون نبودن ؟

در حالي که ديگه خيلي دير شده بود ؟

چون همونطور که مي بينيد آقايون ، اين پسرها حالا دارن خاک گلهاي نرگس رو بارور مي کنند

 

اما اگه خوب گوش کنيد
بياين نزديکتر

مي تونيد زمزمه هايي که براتون باقي گذاشتند رو بشنويد

بريد جلو ، خم شين

گوش کنين ، مي تونين بشنوين ؟

 

کارپه

 

شنيديد؟

کارپه

کارپه ديم

دم رو غنيمت بشماريد بچه ها

زندگيتونو خارق العاده کنيد

 

 

خيلي مرموزه
اما متفاوته

اگه نظر منو بخواي ، مثل روح مي مونه

فکر مي کني اين چيزا رو سر امتحان ازمون بپرسه

خداي من ! کامرون! تو واقعا چيزي حاليت نمي شه ؟

چي ؟

 

زود باشين بچه ها ، بجنبين ، با تو هم هستم دالتون

کي فرزتره ؟
امشب گروه مطالعه سر جاشه بچه ها ؟

چي ؟

من امشب نمي تونم بيام بچه ها ، بايد به مهموني شام خانواده دنبري برم.

دنبري ؟ دنبري کيه ديگه ؟

آدم کله گنده ايه ، از کجا پيداش کردي ؟

از دوستاي پدرمه ، احتمالا سنشون بالاي نود سال يا بيشتره

 

هر چي هست از غذاي اين جهنم بهتره ناکس

من دو دقيقه ديگه ميام
بعدا مي بينمتون

تو هم امشب به گروه مطالعه مياي ؟

نه ،فکر کنم بايد يه کم تاريخ بخونم

هر جور راحتي

 

آماده اي اور استريت ؟

 

آماده ام قربان

 

چت ، مي توني درو باز کني ؟

من باز مي کنم

 

مي تونم کمکتون کنم ؟

سلام ، ناکس اوراستريت

دکتر هگر
سلام

اينجا منزل آقاي دنبريه ؟
بله

اومدين چت رو ببينين ؟
خانم دنبري؟

نه
ممنونم ، من خانم دنبري هستم

شما بايد ناکس باشيد
بله

ساعت 9 برش گردونين
لطفا بياين داخل

 

ناکس، حالت چطوره
جو دنبري هستم

از ملاقاتتون خوشبختم قربان
درست شبيه پدرشه ، اينطور نيست ؟

حال پدرت چطوره ، بفرماييد داخل

خوبه ، جديدا معامله بزرگي براي جنرال موتورز انجام داده
مي دونم تو هم از اين چيزا تو سرته

پدر و پسر مثل هم هستن

 

 

 

 

فقط کافيه اعداد رو جايگزين کني

البته
خوب پس مشکل کجاست ؟

 

شام چطور بود ؟

ها ؟

شام چطور بود ؟
وحشتناک

 

خيلي بد بود
چرا ؟ مگه چه اتفاقي افتاد ؟

 

امشب من زيباترين دختري رو ملاقات کردم

که تا به حال در تمام عمرم نديده بودم

ديوونه شدي ؟ خوب مگه چه اشکالي داره ؟

اون نامزد چت دنبريه

همون فوتباليست معروف

خيلي بد شد
خيلي بد

اين از بد بدتره پيتس ، اين يه تراژديه

دختر به اين زيبايي بايد عاشق يه آدم عوضي باشه

هميشه چيزاي خوب نصيب آدماي آشغال مي شه ، خودت که خوب مي دوني

خوب ، دختره رو فراموش کن ، کتاب مثلثاتتو باز کن و سعي کن مساله 5 رو حل کني

من نمي تونم فراموشش کنم کامرون

من اصلا تو اين وضعيت نمي تونم به مثلثات فکر کنم

بالاخره گرفتيمش

خيلي خوب آقايون ، فقط 5 دقيقه فرصت دارين

 

تونستي دختره رو لخت و پتي ببيني ؟
خيلي بامزه اي دالتون

اميدوارم اون چيزي که زير لباستونه راديو نباشه

درسته آقاي پيتس؟
نه قربان ، يه آزمايش علميه

يه رادار

 

آقايون ، صفحه 21 مقدمه کتاب رو باز کنيد

آقاي پري ممکنه بند اول پيشگفتار رو برامون بخونيد ؟

با عنوان درک شعر

 

درک شعر ، نوشته دکتر ج.ايوانز پريچارد

براي درک کامل شعر ابتدا بايد بر قافيه

و ساير صنايع ادبي تسلط کامل داشت

آنگاه دو پرسش مطرح مي شود

اول : هدفي که شعر دنبال مي کند تا چه حد استادانه ايفا شده است ؟

و دوم : اين هدف تا چه حد اهميت دارد ؟

پرسش اول ارزش شعر را مشخص مي سازد

پرسش دوم دامنه نفوذ آنرا

وقتي پاسخ اين دو پرسش را دريافتيم

برآورد ارزش شعر کار نسبتا ساده اي خواهد بود

اگر برآورد ارزش شعر در محور مختصات

بر روي محور افقي رسم شود

و دامنه نفوذ آن روي محور عمودي

آنگاه محاسبه سطح کل بدست آمده

ميزان ارزش شعر را مشخص مي سازد

 

غزلي از بايرون ممکن است بر محور عمودي امتياز بالايي را بدست آورد

اما در محور افقي امتيازي متوسط را کسب کند

از طرف ديگر ، غزلي از شکسپير

بر هر دو محور امتياز زيادي را از آن خود مي کند

و در نتيجه سطح وسيعتري را در بر مي گيرد

اين خود گوياي عظمت و ارزش شعر است

با مطالعه اشعار گوناگون کتاب حاضر ، اين روش ارزيابي را تمرين کنيد

همين که توانايي شما در حيطه ارزيابي شعر بالاتر رود

به همان اندازه ، لذت و درک شما از شعر نيز ارتقا مي يابد

 

مزخرفه

 

اين چيزيه که من راجع به آقاي ج. ايوانز پريچارد فکر مي کنم

ما اينجا لوله کشي نمي کنيم ، ما داريم راجع به شعر صحبت مي کنيم

منظورم اينه که چطور مي شه شعر رو مثل يه تيکه سنگ توصيف کرد ؟

من بايرون رو دوست دارم ، بهش 42 امتياز مي دم ، ولي نمي تونم با اشعارش برقصم

حالا ازتون مي خوام که اين صفحه رو پاره کنيد

زود باشين ، کل صفحه رو پاره کنيد

 

شنيديد ، پارش کنيد

پارش کنيد

زود باشين ، پارش کنيد

 

ازتون ممنونم آقاي دالتون

آقايون ، چي بهتون گفتم ؟فقط اين صفحه رو پاره نکنيد

تمام مقدمه رو پاره کنيد ، مي خوام اون ازبين بره ، به تاريخ بپيونده ، اثري ازش باقي نمونه

پارش کنيد ، پارش کنيد ، برو به جهنم دکتر ج.ايوانز پريچارد

پارش کنيد ، خرد خردش کنيد ، ريز ريزش کنيد

پارش کنيد ، من نمي خوام صدايي به جز پاره کردن آقاي پريچارد بشنوم

ما پارش مي کنيم ، دورش مي اندازيم

اين انجيل نيست ، قرار نيست به خاطر پاره کردنش به جهنم بريد

 

زود باشين ، قشنگ پارش کنين ، نمي خوام چيزي ازش باقي بمونه

ما نبايد اين کارو بکنيم

پارش کنيد ، پارش کنيد ، پارش کنيد

پارش کنيد ، پارش کنيد

 

پارش کنيد ، آره ، پارش کنيد

 

معلوم هست چي کار دارين مي کنين ؟

 

من به اندازه کافي صداي پاره کردن نمي شنوم
آقاي کيتينگ

آقاي مک آليستر

متاسفم ، نمي دونستم شما اينجاييد

بله هستم
البته که هستيد

ببخشيد

 

به پاره کردن ادامه بدين آقايون

اين نوعي نبرده

و مي تونه قلب و روحتون رو مجروح کنه

ممنونم آقاي دالتون

ارتشهاي آمريکايي به پيش مي رن تا اشعار رو اندازه گيري کنند

نه ، ما براي اين اينجا نيومديم

ما بيشتر از اين ، آقاي ج. ايوانز پريچارد نمي خوايم

حالا در کلاس من شما ياد مي گيريد تا دوباره راجع به خودتون فکر کنيد

شما ياد مي گيريد که چطور از کلمات و زبان لذت ببريد

مهم نيست که ديگران چي مي گن

واژه ها و انديشه ها مي تونن دنيا رو تغيير بدن

مي تونم اين نگاهو تو چشمهاي آقاي پيتس ببينم

که ادبيات قرن نوزدهم چه ربطي

به دانشکده پزشکي يا دانشکده اقتصاد داره

درسته ؟ شايد

آقاي هاپکينز شما ممکنه باهاش هم عقيده باشين

بله ، ما بالاخره بايد کتاب آقاي پريچارد رو مطالعه کنيم

وزن و قافيه ها رو ياد بگيريم و بي سرو صدا

در سوداي آرزوهامون سير کنيم

من يه راز کوچيک براي شما دارم ، جمع شين

جمع شين

 

ما شعر نمي خونيم ، يا شعر نمي گيم ، چون شعر زيباست

ما شعر مي خونيم يا شعر مي گيم چون ما عضوي از نوع بشر هستيم

و نوع بشر سرشار از شور و اشتياقه

پزشکي ، حقوق ، تجارت ، يا مهندسي

همه اينها براي بقاي زندگي لازمند

اما شعر

زيبايي ، افسانه ، عشق

اينها چيزهايي هستند که ما به خاطرشون زنده مي مونيم

يه نقل قول از ويتمن

اي من ، اي زندگي ، در ميان اين همه پرسشهاي مکرر

در ميان زنجيره بي پايان بي ايمانان

در شهرهاي آکنده از ابلهان

به چه بايد دل خوش کرد ؟ اي من ، اي زندگي

پاسخ : به اينکه تو اينجايي

که زندگي هست و يگانگي

که نمايش بزرگ همچنان پابرجاست

تا تو هم کلامي بر آن بيافزايي

 

که نمايش بزرگ هنوز پابرجاست

تا تو هم کلامي بر آن بيافزايي

 

کلام شما قراره چي باشه ؟

 

 

 

 

 

آقاي کيتينگ ، امروز واقعا کلاس جالبي داشتيد

متاسفم که شما رو شوکه کردم
نيازي به عذرخواهي نيست

گرچه خيلي جذاب بود ولي آدم رو به اشتباه مي انداخت

اين طور فکر مي کنيد ؟

تو داري با تشويق کردن اونها براي هنرمند شدن ريسک بزرگي مي کني جان

وقتي اونها بفهمن که نمي تونن رامبراند ، شکسپير يا موتسارت بشن

از تو روگردان مي شن

ما در مورد هنرمندان صحبت نمي کنيم جرج ، ما راجع به روشنفکران صحبت مي کنيم

روشنفکري ، اون هم تو 17 سالگي ؟

جالبه ، اصلا فکر نمي کردم اينقدر بدبين باشي

 

بدبين نيستم

يه واقع بينم

بر من قلبي بي انتها با روياهايي ابلهانه آشکار ساز

و من به تو يک مرد خوشبخت نشان خواهم داد

اما آنها فقط در روياهايشان حقيقتا مي توانند آزاد باشند

و اين حقيقتي است که هميشه بوده است و هميشه خواهد بود

از تنيسون بود ؟

نه از کيتينگ

 

 

 

هي ، من سالنامه آخرين سال تحصيلي کيتينگ رو تو کتابخونه پيدا کردم

گوش کنيد : کاپيتان تيم فوتبال

سردبير سالنامه ، قبول شده در دانشگاه کمبريج

دلفريب ، مورد پسند خانمها و انجمن شاعران مرده

مردي که در همه امور فعال و مستعده

مورد پسند زنها ؟ آقاي کيتينگ ، عجب آدم شيطوني بوده

انجمن شاعران مرده ديگه چيه ؟

نمي دونم ، عکسي ازش تو سالنامه هست ؟

نه ، هيچي ، هيچ اشاره اي بهش نشده
هي شما که اونجا نشستي

بعد از ناهار مياي دفتر من

 

 

آقاي کيتينگ

آقاي کيتينگ

قربان

اي ناخدا ناخداي من

آقايون

ما داشتيم سالنامه قديمي دبيرستان که شما عضوش بودين ورق مي زديم

خداي من

نه اين من نيستم

استانلي ويلسون

 

خداي من
انجمن شاعران مرده چي بود ؟

 

من شک دارم مسوولان فعلي مدرسه نظر مساعدي در باره اون داشته باشن

چرا ؟ مگه چي بوده ؟

 

آقايون! مي تونين يک رازو نگه دارين ؟
حتما

 

انجمن شاعران مرده ، انجمني بود براي مکيدن جوهر زندگي

در شروع هر جلسه ما يک جمله از اشعار ثارو رو دکلمه مي کرديم

مي دونيد ، ما تو يه غار قديمي سرخپوستي دور هم جمع مي شديم

و به نوبت از ثارو ، ويتمن يا شلي يا شعراي بزرگ ديگه شعر مي خونديم

حتي بعضي مواقع اشعار خودمونو مي خونديم

و افسون جذبه اون لحظه ها مسحورمون مي کرد

منظوتون اينه که انجمن يه گروه از بچه هايي بودن که دور هم مي نشستن و شعر مي خوندن

نه ، آقاي اور استريت ، اون فقط يه گروه از بچه ها نبودن

ما يه انجمن خشک و رسمي نبوديم ، ما يک انجمن عاشقانه بوديم

ما فقط شعر نمي خونديم ، بلکه شعر مثل عسل از زبونمون جاري مي شدن

روحمون به پرواز در مي اومد ، زنها از خود بيخود مي شدن ، خدايان آفريده مي شدن

براي گذروندن يه عصر دلپذير ، ايده بدي نبود

 

ممنونم آقاي پري براي اينکه اين چيزها رو به خاطرم آورديد

بسوزونش

مخصوصا عکس منو

انجمن شاعران مرده

چي ؟

 

من مي گم امشب بريم
امشب ؟

يه دقيقه صبر کن
هستين ؟

اون غاري که راجع بهش حرف مي زد کجاست ؟
بالاي رودخونه

من مي دونم کجاس
مايلها از اينجا فاصله داره

به نظرم کسل کننده س
نرو

مي دوني چقدر نمره منفي داره ؟
خوب پس تو نيا

ببينيد ، من فقط مي گم بايد احتياط کنيم

مبادا گير بيافتيم
نه بابا ، جناب شرلوک

هي بچه ها ، عجله کنيد

خيلي خوب ، کي مياد ؟
اه نيل ! آخه هگر رو چي کارش کنيم ؟

هگر رو فراموش کن
حالا کي مياد؟

من هستم

 

بهتون اخطار مي کنم ، تکون بخوريد

منم هستم

نمي دونم نيل
چي ؟ پيتس

پيتس بيا
آخه نمره هاش خراب مي شه

تو مي توني کمکش کني ميکس
حالا اين ديگه چيه ؟ يه جور گروه مطالعه نصف شبه ؟

فراموش کن پيتس تو مياي
ميکس ! نکنه نمره هاي تو هم خراب مي شه ؟

باشه ، من هر چيزي رو يه بار امتحان مي کنم
بجز سکس ، ها ؟

من هستم ، به شرطي که محتاط باشيم

توچي ناکس
نمي دونم چارلي

بيا ناکس
کمکت مي کنه تا به کريس برسي

واقعا ؟ چطوري ؟

کيتينگ مي گفت زنها از خود بيخود مي شدن
ولي چرا بايد اينطوري بشن ؟

چارلي ! به من بگو چرا زنها از خود بيخود مي شن ؟ چارلي ؟

 

خيلي خوب ، جريان رودخونه رو دنبال مي کنيد

غار درست همون جا نزديک ساحله

نمي دونم ، ديگه کم کم داره خطرناک ميشه

خوب ، تو چرا خونه نمي موني ؟
هي شما ديوونه ايد

به خاطر خدا ، پچ پچ کردنو بس کنيد و بشينيد

 

تاد ، امشب تو هم مياي؟
نه

چرا نه ، معلومه که مياي
شنيدي کيتينگ مي گفت

اون کاري رو بکنين که دلتون نمي خواد
آره

ولي
ولي چي ؟

 

کيتينگ گفت که هر کس به نوبت شعر مي خونه

من نمي خوام اين کارو بکنم

خدايا ، تو واقعا با اين مساله مشکل داري ، اينطور نيست ؟

 

نه، نه من مشکلي ندارم

نيل من فقط نمي تونم اين کارو بکنم باشه ؟

خوب باشه

نظرت چيه اگه تو مجبور نباشي شعر بخوني ، فقط بياي و گوش کني ؟

آخه اينجوري که نمي شه
تو به اينش کاري نداشته باش

نظرت چيه اگه اونها بگن اشکالي نداره ؟

چي ؟ چي ؟ تو مي خواي بري ازشون بپرسي ؟

نه نه نيل

من برمي گردم
نيل ،نيل

 

اه ، ساکت شين ، مي تونين ؟

 

 

 

 

تو عضو انجمنن شدي

 

 

جار و جنجالو تمومش کنين

 

 

 

 

 

 

برو ، برو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من يه شاعر مرده ام

بچه ها بياين اينجا

اينجا خيلي مرطوبه

خداي من ! چارلي ! تو مي خواي ما سيگاري کني ؟

سيگار کشيدن درست از همين جا شروع مي شه

 

تو خوبي ؟

 

خيلي خوب ، آتيشو فراموش کنيد

شروع مي کنيم آقايون

ما اينجا گرد هم آمده ايم تا گروه ولتون از انجمن شاعران مرده رو

بازگشايي کنيم

اين جلسات رو من به همراه

ساير اعضاي جديد گروه که حضور دارند برگزار خواهيم کرد

تاد اندرسون ، چون ترجيح مي ده که شعر نخونه

صورت جلسه رو تنظيم مي کنه

حالا مي خوام پيام مرسوم افتتاحيه رو

از زبان يکي از اعضاي انجمن: هنري ديويد ثارو بخونم

من به ميان جنگل رفتم ، چون سر آن داشتم که آگاهانه زندگي کنم

من بر آن شدم که ژرف بزيم و تمامي جوهر حيات را بمکم

من دوميش خوام بود

هر آنچه را که زندگي نبود ، ريشه کن کنم

تا آن دم که مرگ به سراغم مي آيد

چنين نپندارم که نزيسته ام

 

کيتينگ ، يه چند صفحه ديگر رو علامت گذاري کرده
خيلي خوب ، زنگ تفريح

يه حفره عميق اينجاست ، همينجا دراز بکش

رو گل و لاي؟ ما پاهامونو رو گل و لاي دراز کنيم ؟

ميکس ، کتتو بنداز زمين ، مثل پتوي پيک نيک

از کت ميکس استفاده کن

هيچي رو پشتت قايم نکن

هي! شما بچه ها هميشه با سيگار من مفتخوري مي کنين ؟

يه دقيقه صبر کن

کي نصف کيک رو برداشته
من دارم نصف ديگشو مي خورم

 

هوا تاريک و باراني بود ، و آن بانوي پير

که اشتياقي وافر در حل پازلهاي پيچيده داشت

در خانه خويش ، پشت ميزش نشست ، تا يک پازل جديد ديگر را کامل کند

ولي هنگامي که قطعات را کنار هم قرار مي داد

با حيرت متوجه شد

که تصوير پازل ، تصويري از اتاق شخصي خودش است

و تصوير مرکز پازل

تصوير خودش

وقتي با دستهاي لرزان 4 قطعه آخر را کامل کرد

ديوانه اي با صورتي وحشتناک از آن سوي پنچره به او خيره نگاه مي کرد

و آخرين صدايي که بانوي پير شنيد

صداي شکستن ليوان بود

چرا ، واقعيه ، حقيقت داره

من يکي بهتر از اين داستان بلدم

يه روز دو جوان عاشق بودند که تازه با هم ازدواج کرده بودند

و شبي در حال رانندگي در جاده اي طولاني ، در جنگل بودند

که بنزينشون تموم مي شه ، و يه مرد ديوونه

 

من اين داستانو خيلي دوست دارم

من اينو قبلا گفته بودم
نه تو نگفته بودي

من اينو تو کلاس ششم وقتي رفته بوديم کمپ شنيدم
پارسال

در يک منزل بين راه ، در جاده اي پرخطر

مردي به نام ويليام بلوت زندگي مي کرد

او زني داشت که زندگيش را تباه کرده بود

زني که دائما او را فاسق مي کرد

و يک شب با يک نقشه خائنانه

گلويش را بريد

اه ، ديگه داره بدتر مي شه

مي خواين يه شعر واقعي بشنويد ؟

دوست دارين ؟
نه ، من که احتياجي ندارم

چي ؟ تو هم يه شعر آوردي ؟
تو شعر حفظ کردي ؟

تو شعر حفظ کردي ؟

يه قطعه شعر اصل از چارلي دالتون

مي دوني تاريخي مي شه

 

 

 

اونو از کجا آوردي ؟

 

مرا عشق ورزيدن مي آموزي ؟

تو خود فراگير

چرا که من در اين وادي استادم

و خداي عشق ، اگر هم که باشد

من خود به او عشق ورزيدن خواهم آموخت

خودت اونو نوشتي ؟

 

آبراهام کاولي

خوب ، بعدي کيه ؟

آلفرد لرد تنيسون

بياييد ياران من

هنوز براي جستجوي دنياي تازه دير نشده است

برآنم تا در وراي غروب بادبان برافرازم

و گرچه ، ديگر آن قدرتي نيستيم که پيشتر

زمين و آسمان را برهم مي زديم

اکنون ديگر همين گونه ايم که هستيم

همسان خمير مايه اي از قلبهاي بي باکيم

که ما را در پي زمان و سرنوشت رنجور ساخته ، ولي همچنان راسخيم در اراده مان

براي تلاش ، جستن ، يافتن

و تسليم نشدن

 

من آييني داشتم ، ديدگاهي داشتم

من نتوانستم از تمسخر و استهزاي آنها روي برگردانم

بعد ، من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

بعد ، من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي وارد شدم

و درختان جنگل را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

 

و درختان را با يک شيار طلايي بريدم

من يک کنگويي را ديدم و به تاريکي جنگل وارد شدم

 

 

انسان خسته نيست ، او به ستوه آمده است

نگوييد غمگين ، بگوييد

تو بگو آقاي اوراستريت ، تو که اون گوشه کز کردي

دلتنگ
دقيقا ، دلتنگ

زبان به يک دليل اختراع شده ، اون دليل چيه آقاي اندرسون ؟

يالا بگو ديگه
تو يه انساني يا يه آميب ؟

 

آقاي پري ؟

 

براي برقراري ارتباط

نه براي اظهار عشق به زنها

امروز قراره درباره

ويليام شکسپير صحبت کنيم
واي خداي من

مي دونم ، خيلي از شما به حد کافي

در جستجوي اين هستيد که اصولي و ريشه اي کار کنيد

ما مي خوايم در مورد شکسپير صحبت کنيم

به عنوان کسي که شعر مي نويسه و به عنوان چيزي که تاثير برانگيزه

حالا بعضي از شما آثار شکسپير رو ديديد : مثل اين

اي امپراتور عشق! دوستت را به اين سو فراخوان

اما محاله يکي از شما از آقاي مارلون براندو چيزي ديده باشيد

مي دوني اون يکي شکسپير مي تونه متفاوت باشه

از دوستان ،عشق ، از اطرفيان
گوشتونو به من قرض بديد

 

شما حتي مي تونيد جان وين رو به خوبي مک بث تصور کنيد

خوب ، اين شمشيري نيست که قبلا ديدمش ؟

 

سگها قربان؟ اوه ، نه فقط حالا

بلکه من مدتهاست که از داشتن يه سگ خوب لذت مي برم ، قربان

شما خودتون به تنهايي مي تونيد سه برابر يه وعده غذاي سگ رو بخوريد

از کوفته برنجي سگي شروع کنيد

بعد براي ميان وعده هم بريد سراغ غذاي بريانتون

و براي دسر هم دسر يخ زده مخصوص سگهاي چيني رو بخوريد

بعد مي تونيد دندونهاتو نو با پنجه کوچيکتون پاک کنيد

 

چرا من اينجا ايستادم ؟

کسي مي دونه ؟
تا خودتونو بلندتر احساس کنيد

نه ، ولي از مشارکتتون ممنونم آقاي دالتون

من بالاي ميز ايستادم

تا به خودم يادآوري کنم که ما بايد به چيزها با ديدي متفاوت بنگريم

 

ببينيد ، جهان از اين بالا متفاوت به نظر مي رسه

حرف من رو باور نمي کنيد ؟

بياين ، خودتون ببينيد ، بياين

يالا بياين ، فقط زماني مي تونيد چيزي رو واقعا بشناسيد که

بتونيد با ديدگاهي متفاوت بهش نگاه کنيد

حتي اگه نادرست يا احمقانه به نظر بياد

مي تونيد امتحان کنيد

حالا وقتي که مطلبي رو مي خونيد ، تنها فکر نويسنده رو مد نظر قرار نديد

ببينيد نظر خودتون درباره اون چيه

بچه ها ، بايد تلاش کنيد تا صداي خودتونو پيدا کنيد

چون هر قدر ديرتر شروع کنيد

امکان دستيابي به اين هدف رو کمتر مي کنيد

ثارو گفته : عمر بيشتر انسانها در ياسي خاموش سپري مي شود

اجازه نديد اين اتفاق بيافته ،خطر کنيد

مثل موشها فقط از لبه ميز رد نشيد ، به اطرافتون هم توجه کنيد

حالا بفرماييد جلو ، آقاي پيکس ، متشکرم

بله

شهامتتونو نشون بديد و دنياي جديد رو پيدا کنيد

علاوه بر انشاء

ازتون مي خوام که هر کدومتون يه شعر بنويسيد ، يه کار بکر از خودتون

 

بله ، درسته

و بعد اونو در کلاس روز دوشنبه با صداي بلند بخونيد

فرصت خوبيه آقايون

 

آقاي اندرسون

فکر نکن نمي دونم اين تکليف تا چه حد تو رو وحشت زده کرده ، موش زير زميني

 

 

 

قايق شماره 2 قدرتتونو بيشتر کنيد

 

قايق شماره 3 حواستونو به قايقتون جمع کنيد

 

ما موفق شديم پيتس

رايو آزاد آمريکا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من پيداش کردم
تو چيو پيدا کردي ؟

چيزي رو که دلم مي خواد انجام بدم ، چيزي که واقعا درون منه

روياي شب نيمه تابستان
آره همينه

اين ديگه چيه ؟
اين يه نمايشنامه است

مي دونم
اين چه ربطي به تو داره

خوب ، قراره اونو در هنلي هال رو پرده بيارن

شرکت در گزينش بازيگري براي عموم آزاد است

خوب ؟
خوب ؟

من مي خوام بازيگر بشم

آره ، آره من مي خوام بازيگر بشم

از وقتي که يادم مياد مي خواستم اين کار رو بکنم

تابستون گذشته حتي سعي کردم تو آزمونهاي تابستاني شرکت کنم

اما ، خوب پدرم بهم اجازه نداد

براي اولين بار در تمام زندگيم مي دونم چيکار مي خوام بکنم

و براي اولين بار ، تصميم گرفتم امتحانش کنم

چه پدرم بخواد ، چه نخواد

کارپه ديم
نيل ، نيل ، صبر کن

اگه پدرت اجازه نده ، چطور مي خواي تو نمايشنامه بازي کني ؟

اول بايد نقشو به دست بيارم ، بعدا فکرشو مي کنم

اگه بفهمه تو براي گزينش بازيگري رفتي و بهش نگفتي ، تو رو نمي کشه ؟

نه ، نه ، نه ، تا جايي که بخودم مربوط مي شه ، قرار نيست از اين موضوع بوئي ببره

ولي اين غير ممکنه
مزخرفه ، هيچ چيز غير ممکن نيست

چرا بهش زنگ نمي زني و از خودش بپرسي ؟ شايد موافقت کرد

خنده داره

اگه ازش نپرسم ، حداقل از دستوراتش سرپيچي نکردم

ولي اگه قبلا مخالفت کرده
يا عيسي مسيح ، تاد تو طرف کي هستي ؟

 

 

 

من حتي نقش رو هم هنوز به دست نياوردم

حالا حتي نمي تونم يه کم هم که شده از اين ايده لذت ببرم ؟

 

امروز به جلسه انجمن مياي ؟
نمي دونم ، شايد

هيچ کدوم از حرفاي کيتينگ براي تو معني نداره ، نه تاد ؟

منظورت از اين حرف چيه ؟
تو عضو انجمن هستي

عضو انجمن بودن ، يعني به حرکت و تکاپو در آمدن

ولي انگار تو به اندازه چاه فاضلاب هم به حرکت در نيومدي

تو مي خواي من از انجمن بيام بيرون ؟
نه ، من مي خوام تو خودي نشون بدي

منظورم اينه که يه کاري بکني ، نه اينکه فقط بگي عضو انجمن هستي

گوش کن نيل ! از توجهي که به من داري ممنونم

ولي من نمي تونم مثل تو باشم ، باشه ؟

وقتي تو حرف مي زني ، ديگران گوش مي کنن

من ... من نمي تونم اينجوري باشم

فکر نمي کني که تو هم مي توني ؟
نه

من... نمي دونم ، مساله اين نيست

مساله اينه که تو کاري در اين باره نمي توني بکني ،پس دخالت هم نکن

من خودم بلدم از پس خودم خيلي خوب بربيام

باشه ؟

 

نه

 

يعني چي نه ؟

 

نه

بدش به من
نيل

نيل ، بهم برش گردون

اين يه شعره
نيل

 

 

بچه ها شما چي کار دارين مي کنين ؟

هي نيل ، بدش من ، بدش من

بچه نشو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خيلي خوب، همه سوار اتوبوس شين

برين بچه ها

يالا ، برين تو اتوبوس

 

 

حالا ، طرفداران يه ورزش ممکنه بگن

که اون بازي يا ورزش اساسا از بازي يا ورزش ديگه بهتره

براي من در واقع ورزش شانسيه که

که ساير انسانها از طريق اون ما رو به برتري رهنمون بشن

ازتون مي خوام که بياين اينجا و يه تکه از اين کاغذها رو بردارين

و در يک سنتون صف بکشيد

ميکس ، زمان به ميراث بردن زمين فرا رسيده

آقاي پيتس، چيزي فراتر از اسمت باش

ازت مي خوام اين کاغذها رو دسته بندي کني و يک تيکه به هر کدوم از بچه ها بدي

مي دوني چي کار بايد بکني پيتس

مبارزه با نابرابري هاي بزرگ ، بي باکانه روبه رو شدن با دشمنان

صدات نشون مي ده که ترسيدي ، دوباره اونو طوري بخون که نشون بده نترسيدي

مبارزه با نابرابري هاي بزرگ ، بي باکانه روبه رو شدن با دشمنان

حالا ، ضربه بزن

خوبه ، نفر بعدي

ناخداي دنيا ئي با بندرهاي بي کران بودن

بعدي ، بلندتر

من به عنوان يک فرمانروا زندگي مي کنم نه به عنوان يک برده

گذشتن از چهار چوب ها

براي خاموش کردن سلاح هاي بي قيدي

 

 

يالا ميکس ، به موسيقي گوش کن

رقصيدن ، کف زدن ، تشويق کردن ، فرياد زدن ، جست و خيز کردن

غلتيدن ، شناور بودن
بله

 

از اين پس زيستن در منظومه لذتهاي نو

 

 

يالا چارلي ، بگذار روحت لبريز بشه

به راستي خدا بودن

 

چارلي من نقشو گرفتم

قراره نقش پاک رو بازي کنم

قراره نقش پاک رو بازي کنم
چي گفت ؟

پاک ، تو ؟
نقش اصلي

عاليه نيل
چارلي نقشو گرفتم

تبريک مي گم ، آفرين ،آفرين

 

نيل چطور قراره اين کارو بکني ؟

اونها يه اجازه نامه از پدرم يا آقاي نولان مي خوان

تو که نمي خواي اونو بنويسي
چرا مي خوام همين کارو بکنم

نيل! نيل! تو ديوونه اي

 

من براي شما مي نويسم

از طرف

پسرم

نيل پري

عالي شد

 

 

 

 

 

 

 

براي کريس

 

در لبخندش ملاحتي مي بينم

و شعله اي درخشان در چشمهايش

 

اما زندگي پايان يافتني است ، خشنودي از آن من است

من اين را مي دانم که

من اين را مي دانم که

او سرشار از زندگي است

متاسفم واقعا احمقانه بود
نه ، نه اصلا احمقانه نبود

تلاش خوبيه ، اتفاقا اين انشاء نکته مهمي رو نشون مي ده : عشق

اين يه انشاء خوب نه فقط در سرودن شعر بلکه در زندگي هم هست

آقاي هاپکينز ، که داري مي خندي ، بلند شو بيا

 

 

گربه روي ايوان نشست

 

 

تبريک مي گم ،آقاي هاپکينز

اين اولين شعريه که تا به حال در مقياس پريچارد يک نمره منفي گرفته

ما به تو نمي خنديم ، ما در کنار تو مي خنديم

براي من مهم نيست که اشعار شما يک انشاء ساده باشه

بعضي اوقات زيباترين اشعار مي تونن از چيزهاي ساده باشن

مثل يه گربه يا يه گل يا باران

شما مي بينيد که شعر مي تونه از چيزي در درونتون وحي بشه

هرگز اجازه نديد که شعرهاتون معمولي باشن

 

خوب ، بعدي کيه ؟

 

آقاي اندرسون ، مي بينم که داري چه عذابي مي کشي

يالا تاد ، بيا جلو ، بگذار از اين بيچارگي خلاصت کنيم

 

من انجامش ندادم ، من شعري ننوشتم

 

آقاي اندرسون فکر مي کنه هر چيزي که در درونشه بي ارزش و باعث شرمندگيه

اينطور نيست ؟ تاد ؟ ترست از اين نيست ؟

من فکر مي کنم که تو در اشتباهي ، فکر مي کنم اونچه در درون توئه

خيلي ارزشمنده

من غريو

وحشيانه خود را

 

فرياد مي زنم

 

بر بام

جهان

 

والت ويتمن ، دوباره عمو والت

براي اون عده که نمي دونن ، بگم که غريو يعني : فرياد ، نعره بلند

حالا تاد ازت مي خوام که يه نعره بربروار به ما نشون بدي

يالا ، تو که نشسته نمي توني فرياد بزني

شروع کن ، يالا بيا جلو

به محل اجراي نعره زدن برو

فقط نعره نزن ، يه نعره وحشيانه بزن

يالا ، بلندتر

بلندتر ، اين که صداي موشه ، يالا نعره بزن

واي خداي من تو يه مردي

اين شد

مي بيني ؟ پس بدون که يه بربر در درونت هست

تو هيچ وقت مسائل رو آسون نمي گيري ، يه تصوير از والت ويتمن اون بالاست

چه چيزي رو به ذهنت مياره ؟ فکر نکن ، جواب بده

يه ديوونه
چه نوع ديوونه اي ؟

بهش فکر نکن ، جواب بده
يه ديوونه شوريده

نه ، تو بهتر از اين مي توني جواب بدي ، ذهنتو آزاد کن ، تخيلتو به کار بنداز

اولين چيزي که به ذهنت خطور مي کنه رو بگو ، حتي اگه چرت و پرت باشه

يه ديوونه دندون چرکي

خوبه ، خداي من پسر ، در درونت يه شاعر نهفته

حالا چشماتو ببند ، چشماتو ببند ، ببندشون

حالا توضيح بده چي مي بيني

چشمامو مي بندم
بله

و تصويرش در ذهنم شناور مي شه
يه ديوونه دندون چرکي

يه ديوونه دندون چرکي ، با نگاه خيره اي که بر مغزم مي کوبد

عاليه

بهش حرکت بده ، بگذار يه کاري بکنه

دستانش به پيش مي آيند و گلويم را مي فشارند
شگفت آوره ، شگفت انگيزه

و مدام آهسته زير لب زمزمه مي کند
چه چيزي زمزمه مي کنه ؟

حقيقت را زمزمه مي کند
درسته

حقيقت همچون رواندازي است که هيچگاه پاهايتان را نمي پوشاند و آنها را سرد نگاه مي دارد

فراموششون کن ، فراموششون کن ، به روانداز فکر کن ، برام از روانداز بگو

هر قدر بخواهيد آنرا روي خود بکشيد ، هرگز کافي نخواهد بود

اگر آنرا لگد بزنيد يا بکوبيدش هرگز هيچ يک از شما را نخواهد پوشاند

از همان زمان که گريان پا به اين دنيا مي گذاريد تا زماني که با مرگ آنرا ترک مي گوييد

تنها صورتتان را مي پوشاند ، درحالي که مي گرييد ، مي ناليد و فرياد بر مي آريد

 

 

اينو فراموش نکن

 

 

 

عميق بکش
پدرم کلکسيون پيپ داره

واقعا ؟
فکر کنم 30تائي بشن

پدرت کلکسيون پيپ داره ؟
چقدر جالبه

بيا ناکس ، به ما ملحق شو
آره بيا ناکس ما از اعضاي هيئت دولت هستيم

ما اينجا هستيم تا کمکت کنيم ، مشکلت چيه ؟

مشکل کريسه
اين هم يه عکس از کريس براي تو

اصلا خنده دار نيست

 

نيل
دوستان ، دانش آموزان ، مردان ولتون

اون چيه نيل ؟

اين يه لامپه ميکس
نه اين خداي غاره

خداي غار

 

چارلي ! داري چي کار مي کني ؟ نظرت چيه که جلسه رو شروع کنيم ؟

من به نور احتياج دارم ، کي نور رو نگه مي داره ؟

آقايون

شعر و آهنگ از چارلز دالتون

 

خندان ، گريان ، افتان و خيزان ، زمزمه کنان

بايد بيشتر از اينها تلاش کرد ، بايد بيشتر از اينها بود

 

 

با فرياد هاي آشفته ، با روياهاي آشفته ، بايد بيشتر از اينها تلاش کرد ، بايد بيشتر از اينها بود

 

 

 

 

چه عالي

کجا ياد گرفتي که اين طوري بزني ؟

پدر و مادرم منو مجبورم کردند براي 4 سال کلارينت بزنم

من عاشق کلارينت هستم
ولي من ازش بدم مي اومد

 

ساکسفون ، صداي ساکسفون طنين انداز تره

طنين انداز ، عجب لغتي

ديگه نمي تونم تحمل کنم ، اگه کريس رو به دست نيارم

خودمو مي کشم
ناکسيوس آروم باش

نه چارلي ، همين مشکل منه

من در تمام زندگيم آروم بودم ، بايد يه کاري بکنم

کجا داري مي ري ؟ چي کار مي خواي بکني

مي خوام بهش زنگ بزنم

مي خواد بهش زنگ بزنه
صبر کن منم بيام

 

الو

حتما ازم متنفر مي شه

 

خانواده دنبري هم ازم متنفر مي شن

پدر مادرم منو مي کشن

 

خيلي خوب ، به جهنم

حق با شماست ، کارپه ديم

حتي اگه کشته بشم

 

 

 

الو
الو کريس؟

بله
سلام ، من ناکس اور استريت هستم

اوه بله ، ناکس

خيلي خوشحال شدم که زنگ زدي
خوشحاله که تلفن کردم

گوش کن ، پدر مادر چت مي خوان آخر هفته رو به خارج شهر برن

و چت قراره مهموني بده

دوست داري بياي ؟
من هم بيام پارتي ؟

بله ، حتما ميام
باشه ، حتما

حدود ساعت 7
عاليه ، من حتما ميام اونجا کريس

باشه
جمعه شب ، منزل آقاي دنبري ، باشه ؟

باشه ، ممنونم ، مي بينمت ، خداحافظ

 

 

باورتون مي شه ؟

مي خواسته به من تلفن کنه

منو به مهموني اي که خودشم هست دعوت کرد

خونه چت دنبري ؟
آره

خوب که چي ؟
منظور ؟

واقعا فکر مي کني که منظورش اين بود که تو مهموني تو با اون باشي ؟

خوب معلومه که نه ، چارلي ولي موضوع اين نيست

موضوع اصلا اين نيست
پس موضوع چيه ؟

موضوع ، چارلي

اينه که

اون به من فکر مي کرده

من فقط اونو يه بار ديدم ، با اين حال

اون به من فکر مي کنه

يعني اون چيزي که بايد ، داره اتفاق مي افته

من احساسش مي کنم

اون مال من مي شه

 

کارپه ، کارپه

هيچ نمره اي در کار نيست ، فقط راه بريد

 

درسته

 

من نمي دونم ، ولي به من گفته شده

شاعر شدن ، دلسردي مياره

چپ، چپ، چپ، راست، چپ

چپ، چپ، چپ، راست، چپ

چپ ، ايست

ممنونم آقايون

اگه توجه کرده باشيد ، هرکسي باگامها و قدمهاي خودش شروع به راه رفتن کرد

آقاي پيتس ، زمانشو مي سنجه ، چون اون مي دونه يه روزي اينجا خواهد بود

آقاي کامرون ، مي تونيد ببينيد که اون داره فکر مي کنه ؟ اينطور نيست ؟ ممکنه اينطور باشه

مي دونم ممکنه اينطور باشه ، نمي دونم ممکنم هست که نباشه

آقاي اور استريت ، با قدمهاي محکم گام برمي داره ، بله

ما همه اينها رو مي دونيم ، خوب ، من اونها رو اينجا نياوردم تا مسخرشون کنيم

من اوها رو اينجا آوردم تا انطباق و همنوائي رو بهتون نشون بدم

که چقدر سخته که باور هاي دروني تونو در حضور ديگران مخفي نگه داريد

حالا من مي تونم در چشمان شما اينو بخونم که مي گيد : کاش مي تونستم متفاوت تر قدم بردارم

خوب ، از خودتون بپرسيد که چرا داشتيد دست مي زديد ؟

همه ما نياز مبرم داريم که تاييدمون کنند

ولي شما خودتون بايد به باور مهم و يگانه اي که در درونتونه ، ايمان داشته باشيد

حتي اگه ديگران به شما بقبولونن که اون باور ها عجيب و غير معموله

حتي اگه همه بهتون بگن : اين خيلي بده

رابرت فراست مي گه

در جنگل دو راه پيش رويم بود و من راهي را برگزيدم که رهروان کمتري داشت

و همين سبب تمام تفاوتها شد

حالا من ازتون مي خوام که هرکس به شيوه خودش راه بره

به شيوه خودتون گام برداريد ، بدون تقلب يا راهنمائي

هر جوري که دلتون مي خواد ، چه بهتون غرور ببخشه ، يا احمقتون جلوه بده

آقايون ! حياط مال شماس

فقط اداي راه رفتنو در نياريد ،براي خودتون راه بريد

آقاي دالتون ! ممکنه به ما بپيونديد ؟

ورزش واقعي ، پياده روي نکردنه

ممنونم آقاي دالتون ، فقط کافيه باور دروني تونو نشون بديد

در خلاف جريان آب شنا کنيد

 

تاد؟

 

هي
هي

چي شده ؟
هيچي

 

امروز روز تولدمه
امروز تولدته ؟

تولدت مبارک
ممنونم

چي هديه گرفتي ؟
پدر و مادرم اينو بهم دادن

اين شبيه همون لوازم تحرير خودت نيست ؟

آره ،آره ، امسال هم درست همون چيزي رو بهم دادن که پارسال داده بودن

 

 

 

خوب ، شايد فکر کردن که تو يکي ديگه مي خواي

شايدم اصلا راجع بهش فکر نکردن

 

جالب اينجاست که از اون اولي هم اصلا خوشم نمي اومد

 

تاد من فکر مي کنم تو ارزش اين ميز تحرير و دست کم گرفتي

 

منظورم اينه که کي دلش لوازم فوتبال يا بيس بال مي خواد

يا يه ماشين
يه ماشين

وقتي مي تونه لوازم تحريري به اين قشنگي داشته باشه

يعني من اگه قرار بود يه ميز تحرير رو دو بار بخرم

حتما از اين ميز تحرير قشنگ دو تا مي خريدم

 

راستي ، شکلش

تقريبا آيروديناميکيه ، نه ؟

مي توني احساسش کني

ميز تحرير مي خواد پرواز کنه

 

تاد

اولين ميز تحرير فضائي در دنيا ، پرواز مي کند

 

 

من اصلا نگران نيستم

تو مي توني لنگه همينو سال بعد هديه بگيري

براي عميق زيستن و براي مکيدن تمامي جوهره حيات

و براي از بين بردن هر آنچه که زندگي نبوده است

خداي من

آره همين جاس

بياين تو ، اينجا غار منه ، جلوي پاتونو نگاه کنين

 

سلام

سلام
سلام

سلام بچه ها ، معرفي مي کنم : گلوريا و

تينا

اين هم کلاس آزمايشي انجمن شاعران مرده س
سلام

 

بچه ها حرکت کنين ، يالا بچه ها ، امشب ، جمعه شبه

خوب بهتره جلسه رو ادامه بديم ، بچه ها من مي خوام يه چيزي رو اعلام کنم

براي سر ذوق آوردن روح پرشور انجمن شاعران مرده

من اسم چارلز دالتون رو کنار مي ذارم

از حالا به بعد منو نواندا صدا کنيد

نواندا ؟

 

 

 

 

سلام ، سلام کريس

 

 

ناکس

سلام
تو بالاخره اومدي ، عاليه

کسي رو با خودت نياوردي ؟
نه؟

نه ؟ جيني دنبري اينجاست ، پيداش کن ، من بايد چتو پيدا کنم

نمي خواي طبقه پائين بموني ؟ اونجا همه جمعن
آره ولي کريس من

خونه خودته ، راحت باش
ولي من

 

 

 

 

سلام بچه ها

 

هي ! تو برادر مات ساندرز نيستي ؟

بوبا ! اين رفيقمون شبيه مات ساندرز نيست ؟

برادرشي ؟
نه ، هيچ نسبتي باهاش ندارم

تا به حال اسمشم نشنيدم بچه ها
هي استيو ! ادبمون کجا رفته ؟

برادر مات ساندرز اينجاس و تو بهش نوشيدني تعارف نمي کني ؟

بفرمائيد ، يه کم ويسکي بخور

راستش من ويسکي نمي خورم

به سلامي مات
به سلامتي مات

به سلامتي مت

 

خوب ، مات بزرگ چي کار مي کنه ؟
راست مي گه مات بزرگ چي کار مي کنه ؟

راستشو بخواي من اصلا ماتو نمي شناسم

به سلامتي مات بزرگ

به سلامتي مات بزرگ
به سلامتي مات بزرگ

 

گوش کن ، بهتره پتسي رو پيدا کنم

سلام منو به مات برسون ، خوب ؟

برادرت مات عجب اعجوبه ايه

ما مي خوايم يه نشست ترتيب بديم ، يا يه همچين چيزي

درسته ، ولي اگه شما بچه ها بخواين يه نشست ترتيب بدين

ما از کجا بفهميم که ما هم مي تونيم بهش ملحق بشيم

به ما ملحق شين ؟

چگونه مي توانم تو را به روز تابستان مانند کنم

چرا که تو دلپذير تر و ملايمتر از آني

چه قشنگه

من اين شعر رو براي تو گفتم

يه دونه هم واسه تو مي گم گلوريا

 

او به زيبائي ره مي سپارد ، همانند شب

 

او به زيبائي ره مي سپارد ، همانند شب

سرزمين هاي بي ابر و آسمانهاي پرستاره

در حاليکه تاريکترين ها و روشن ترين ها را

در سيما و چشمانش هويدايند
خيلي زيباست

 

خيلي بيشتر از اينها هم به ذهنم مي رسه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدايا کمکم کن

 

 

 

 

کارپه ديم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چت! چت! نگاه کن
چيه ؟

اون برادر مات ساندرزه

ناکس

چي کار داري مي کني ؟

چه غلطي داري مي کني ؟
چت!چت! نکن

چت! مي دونم اين اصلا خوب نيست
ولش کن

چت!نه ، تو داري بهش صدمه مي زني

چت! بسه ، ولش کن
لعنتي

چت! بسه
حرومزاده

ناکس! تو حالت خوبه ؟

کريس ! از پيشش برو کنار

چت! تو زخمي اش کردي
خوب کردم

متاسفم ، متاسفم
مشکلي نيست ، مشکلي نيست

دفعه بعد ببينمت ، مردي

 

ادامه بده ، دور بچرخون

 

من و پيتس داريم روي يه سيستم گرامافون کار مي کنيم

با همديگه کار کردن نبايد زياد سخت باشه

خوب ممکنه اين استعداد رو داشته باشم که به کالج برم

ممکنم هست نداشته باشم

بچه ها شما اينجا دلتون براي دخترها تنگ نمي شه ؟

خوب آره
آره

اين بخشي از چيزيه که انجمنو تشکيل مي ده

در واقع من مي خوام يه چيزي رو اعلام کنم

من يه مقاله در روزنامه مدرسه به اسم انجمن شاعران مرده چاپ کردم

چي ؟
در اين مقاله درخواست شده که دختر ها هم اجازه ورود به ولتون رو داشته باشن

 

چطور اين کارو کردي ؟
من يکي از تدوين کننده هاي روزنامه ام

اين مقاله رو لا به لاي بقيه مقالات جا دادم

چرا ؟
هيچ کس نمي فهمه کار ما بوده

فکر نمي کني حدس بزنن کار کي مي تونه باشه؟

اونا ميان و ازت مي پرسن انجمن شاعران مرده چيه

چارلي تو حق نداشتي اين کارو بکني

نواندا ، کامرون

درسته ، نواندا

ما براي سرگرمي ميايم اينجا يا به اونچه مي گيم اعتقاد داريم ؟

اگه قراره فقط بيايم اينجا دور هم بشينيم واسه همديگه شعر بخونيم

به چه دردي مي خوره
خيلي خوب

با اين همه تو نبايد اين کارو مي کردي چارلي

اين خيلي وحشتناکه ، تو که سخنگوي انجمن نيستي

مي شه لطفا غصه از دست دادن سر هاي ارزشمندتونو نخوريد

اگه منو بگيرن بهشون مي گم همشو از خودم در آوردم

 

خوبه

 

بشينيد

 

در شماره اين هفته افتخارات ولتون

مقاله توهين آميز و غير مجازي درج شده

من مطمئنا همه وقت با ارزشمو صرف تحقيق در مورد افراد مقصر مي کنم

و بهتون اطمينان مي دم که پيداشون خواهم کرد

از تک تک دانش آموزاني که در مورد اين مقاله چيزي مي دونن مي خوام

که همين جا و همين الان خودشونو معرفي کنن

 

افراد مقصر ، هر کسي که مي خواد باشه

اين تنها فرصتشون براي اخراج نشدن از مدرسه ست

 

الو آکادمي ولتون

بله هستن ، يه لحظه لطفا

آقاي نولان! با شما کار دارن

خداست

اون مي گه ما بايد دختر ها رو هم بياريم تو ولتون

 

 

اون پوزخند مسخره رو از صورتت پاک کن

آقاي دالتون! اگه فکر مي کنيد

شما اولين کسي هستين که سعي داره از اين مدرسه اخراج بشه ، در اشتباهيد

کسان ديگري هم چنين تصوراتي داشتن و موفق نشدن ، همونطور که شما هم مطمئنا موفق نمي شيد

خم شيد

 

بلند بشماريد آقاي دالتون

 

 

يک

 

دو

 

 

سه

چهار

پنج

انجمن شاعران مرده چيه ؟ من اسماشونو مي خوام

 

 

اخراج شدي ؟
نه

خوب ، چي شد ؟

 

قرار شد از همه مسوولين مدرسه معذرت خواهي کنم

در اون صورت منو مي بخشن

خوب ، حالا مي خواي چي کار کني ؟

چارلي
لعنت به تو نيل

اسمم نوانداس

 

 

ببخشيد ، ممکنه چند کلمه با شما صحبت کنم آقاي کيتينگ؟

حتما

 

اين اولين کلاس درس من بود جان ، مي دونستي

اولين ميز کارم

نمي دونستم که تدريس هم مي کردين آقاي نولان

انگليسي ، مدتها قبل از اومدن تو

بايد بهت بگم که ترک تدريس برام خيلي دشوار بود

 

جان! من شايعاتي در مورد روش هاي تدريس غير ارتودوکسي و نامتعارف در کلاسهاي درس تو شنيدم

من نمي خوام بگم که اين روشها هيچ تاثيري در سرکشي اين پسره دالتون نداشتند

ولي فکر نمي کنم لازم باشه بهت هشدار بدم پسرها در اين سنين چقدر تاثير پذيرند

مطمئنم که توبيخ شما تاثير بسزائي به جا گذاشت

 

اون روز تو حياط چه خبر بود ؟
حياط ؟

که بچه ها قدم رو مي زدن ، کف مي زدن
آهان اون روز

براي تمرين براي اثبات اين نکته: آفتهاي همرنگي

خوب ، جان برنامه آموزشي اينجا تعيين شده س ، تثبيت شده و نتيجه بخش هم بوده

اگر تو باهاش مشکلي داري ، چرا بچه ها رو از انجام دادنش منع مي کني ؟

من هميشه فکر مي کردم که اساس آموزش يعني يادگيري تفکر مستقل

در سن و سال اين بچه ها ، نه در زندگي تو

سنت جان! انضباط

اونها رو براي دانشگاه آماده کن ، بقيه ش خود به خود درست مي شه

 

 

اون شروع کرد به راه رفتن به سمت چپ من

 

خم شيد آقاي دالتون

خيلي خوب آقايون

آقاي کيتينگ
آقاي دالتون

عجب شاهکار مسخره اي در آوردين امروز

شما طرف آقاي نولان هستيد ؟

پس کارپه ديم و مکيدن همه جوهره حيات و همه اون چيزها

چي مي شه ؟
مکيدن جوهر حيات

معنيش اين نيست که استخونم از بين ببري

جرات داشتن به وقت خودش ، احتياط کردن هم به وقت خودش

يه مرد عاقل هميشه مي دونه اونها رو کجا وکي انجام بده

ولي من فکر کردم شما ازش خوشتون مياد

نه

از اين مدرسه اخراج شدن براي من کار متهورانه اي نيست ، بلکه احمقانه هم هست

به خاطر اينکه شما بعضي از موقعيتهاي طلائي رو از دست مي ديد

آره ، مثلا چي ؟

مثلا اگه هيچ چيز ديگه اي هم نباشه ، حداقل فرصت شرکت در کلاسهاي من هست

 

فهميدي قهرمان ؟

بله ، بله ناخدا

کله تونو واسه خودتون به کار بندازيد

با بيشترتونم

بله ناخدا ، بله ناخدا

يه تلفن از طرف خدا

 

اگه سرجمعي حساب کني ، کار شجاعانه اي بوده

 

خيلي خوب ، ادامه شو بگو پسر

 

 

دوباره تمرين مي کنيم ، باشه ؟ شروع کنين

تو را قسم مي دهم تا بار ديگر مرا گوش فرا دهي هرميا

صبر کن! صبر کن ! با شور و هيجان ادا کن ، من هيچ هيجاني تو اين تمرين نمي شنوم

حالا دستشو بگير و بيارش جلوي سن تئاتر

بعد بايست و خيلي زيباو ملايم هرميا رو آروم کن

خوب ؟ دوباره تمرين مي کنيم

شام چيه ؟

اسپاگتي و گوشت

 

واسه منم نگه دارين

 

پس اي پري افسونگر منزل کن که هم اکنون پادشاه پريان از راه مي رسد

 

پدر
نيل

قبل از اينکه شما چيزي بگيد

بذارين توضيح بدم
سعي نکن جسورانه با من حرف بزني

 

به حد کافي خراب کردي ، همه وقتتو تلف کردي

با اين بازيگري تئاتر پوچ و مسخره

ولي تو عمدا منو فريب دادي

چطور چطور چطور انتظار داشتي که با تئاتر مي توني موفق بشي ؟

 

جواب منو بده

کي تو رو به انجام اين کار تشويق کرد ؟

کار اين معلم جديده نبود ؟آقاي کيتينگ ؟
نه

هيچ کس ، من ... فکر کردم اين کار شما رو خوشحال مي کنه ، من تو همه درسها نمره الف گرفتم

واقعا فکر کردي که من نفهميده بودم ؟

خانم مارکس به من مي گه : اوه! برادر زاده من تو تئاتر با پسر شما بازي مي کنه

من مي گم : نه نه نه شما اشتباه مي کنين ، پسر من تو نمايش بازي نمي کنه

تو از من يه دروغگو ساختي نيل

 

حالا ، فردا مي ري بهشون مي گي که ديگه تئاتر نمياي

نه ، نمي تونم

من نقش اصلي رو دارم ، فردا تئاتر رو صحنه مي ره

اگه فردا شب قرار باشه دنيا هم به آخر برسه ، اصلا برام مهم نيست

تو تئاتر و ول مي کني

روشنه؟

روشنه؟

 

بله قربان

 

من خيلي فداکاري کردم تا تو به اينجا برسي نيل

و تو منو نا اميد نمي کني

نه قربان

 

در بازه

 

 

 

نيل! چي شده ؟

ممکنه چند دقيقه باهاتون صحبت کنم ؟
حتما ، بشين

 

 

متاسفم ، ببخشيد

 

چاي مي خوري ؟
چاي ؟ حتما

با شير يا شکر
نه ممنونم

خداي من! اونها به شما در اينجا اتاقهاي بيشتري نمي دن ؟

مثل يه قسمت از دير راهبه ها مي مونه

اونها نمي خوان اين جور مسائل دنيوي حواس منو از تدريس پرت کنه

 

خانوم زيبائيه
و الان هم تو لندن زندگي مي کنه

تا حدودي سخته

چطور تحمل مي کنيد ؟
چي رو تحمل کنم ؟

شما مي تونيد هر جا مي خواين برين ، هر کاري دوست داريد بکنيد ، پس چرا اينجا مونديد؟

چون من به تدريس عشق مي ورزم ، نمي خوام هيچ جاي ديگه اي باشم

 

چه خبر ؟
من با پدرم صحبت کردم

اون منو مجبور مي کنه که تئاتر هنلي هال رو ول کنم

 

ولي بازيگري براي من يعني همه چيز

منظورم اينه که ، اون نمي فهمه ، اون

من مي تونم بفهمم مشکل اون چيه ، ما مثل خانواده چارلي ، آدماي پولداري نيستيم

ولي اون براي بقيه عمر من برنامه ريزي مي کنه

و هيچ وقت ازم نمي پرسه که من چي مي خوام

تا حالا با پدرت درباره اونچه که الان به من گفتي صحبت کردي ؟

درباره علاقه و اشتياقت به بازيگري ؟
تا به حال اين احساستو بهش نشون دادي ؟

نمي تونم
چرا نه

من اينطوري نمي تونم باهاش صحبت کنم

پس تو هم داري واسش نقش بازي مي کني

تو هم داري نقش يه پسر وظيفه شناسو واسش بازي مي کني

مي دونم اين غير ممکنه ، ولي تو بايد با پدرت صحبت کني

تو بايد به اون نشون بدي که واقعا کي هستي و چي تو قلبت هست

مي دونم اون چي مي گه

اون بهم مي گه که اين بازيگري يه هوسه و بايد فراموشش کنم

اون و مادرم خيلي رو من حساب کردن

به من مي گه که بايد فکر بازيگري رو از سرم بيرون کنم ، اونم به خاطر خودم

تو خدمتکار وظيفه شناس اونها نيستي

اين براي تو هوس نيست ، تو بايد با تعهد و اشتياقت اينو بهش ثابت کني

تو بايد اينو بهش نشون بدي و اگه باز هم تو رو باور نکرد

دست کم اون موقع تو هجده سالت تموم مي شه و بعدش مي توني هر کاري دوست داشتي بکني

 

نه

تئاتر چي مي شه ؟ فردا شب رو صحنه مي ره

خوب تا قبل از فردا شب بايد باهاش صحبت کني

 

من

راه آسونتري وجود نداره ؟
نه

 

گير افتادم

نه ، گير نيافتادي

 

 

 

 

کريس

 

کريس ! کريس نوئل ، مي دوني اون کجاست؟

فکر کنم اون تو اتاق 111 باشه
ممنونم

 

مي دونم

 

ببخشيد ، کريس

ناکس! اينجا چي کار مي کني ؟

اومدم به خاطر اون شب ازت عذر خواهي کنم

من اين گلها رو واست آوردم و يه شعر برات نوشتم

 

ناکس ! چرا نمي فهمي ، اگه چت تو رو ببينه مي کشتت

واسم مهم نيست ، من دوستت دارم کريس
ناکس! تو ديوونه اي

ببين ، مي دونم که مثل احمقها رفتار کردم

خواهش مي کنم اينها رو از من قبول کن، خواهش مي کنم
نه نه من نمي تونم

فراموشش کن

 

 

 

 

ناکس! اصلا باور نمي کنم
ازت مي خوام به اين گوش کني

 

بهشتيان دختري آفريدند به نام کريس

با گيسوان و پوستي زرين

که وقتي لمسش مي کني

گوئي که در بهشتي

 

 

 

 

هي ، چطور پيش رفت ، شعرتو واسش خوندي ؟

آره
اون چي گفت؟

هيچي
منظورت چيه هيچي ؟

هيچي ، ولي من اين کارو کردم

خوب ، اون چي گفت ؟ اون بايد يه چيزي مي گفت

هي ناکس
دم را غنيمت بشمار

 

با پدرت صحبت کردي ؟
آره

اولش اصلا خوشش نيومد ولي آخرش گذاشت تو نمايش بازي کنم

اون خودش نمي تونه بياد ، اون الان تو شيکاگوئه

ولي فکر کنم مي خواد بهم اجازه بده به بازيگري ادامه بدم

واقعا؟ همون چيزي که به من گفتي به پدرت هم گفتي

آره

اون خوشحال نشد

ولي اون حداقل تا 4 روز ديگه نمياد

فکر نکنم بتونه به تئاتر بياد ، ولي

ولي فکر کنم بهم اجازه مي ده که تو تئاتر بمونم

اگه به تکاليفم همينطور ادامه بدم

 

ممنونم

 

 

ببخشيد

آره ، تو خيلي خوش تيپ شدي

اي بابا تاد ، موهامو دوباره بايد درستش کنم

زود باش نواندا ، وگر نه ورودي تئاتر و از دست مي ديم

قبل از اينکه بره يه چيزائي راجع به قرمز شدن مي گفت

قرمز شدن؟ اين ديگه چه معني مي ده ؟
تو که چارلي رو مي شناسي

 

خوب چارلي اون قرمز شدن ماجراش چيه ؟

 

 

اين ديگه چيه ؟

اين نشانه يه دلاور هنديه ، سمبل مردانگي

به من احساس قدرت مي ده تا دختر ها رو ديوونه خودم کنم

خوب چارلي زود باش ، دخترها منتظرن

 

 

 

 

کريس

 

اينجا چي کار مي کني ؟

آقايون! بريم
شما برين بچه ها من بهتون مي رسم

آره ، بياين بچه ها

کريس تو نبايد اينجا باشي

اگه اونها تو رو ببينن هر دوي ما تو دردسر بزرگي ميافتيم

اما اشکالي نداره اگه

 

اما اشکالي نداره اگه تو سرزده بياي مدرسه من و منو احمق جلوه بدي

من نمي خواستم تو رو احمق جلوه بدم

خوب تو اين کارو کردي ، چت فهميده

من هر کاري تونستم کردم تا جلوي اونو بگيرم تا نذارم بياد اينجا بکشتت

ناکس! تو بايد دست از اين مسخره بازي برداري
نمي تونم کريس من دوستت دارم

ناکس تو همش همينو تکرار مي کني

ولي تو حتي منو نمي شناسي

آقاي اور استريت ممکنه همراه ما بياي ؟

شما بريد ناخدا ، من پياده ميام

ناکس ناکس اين فقط به خاطر اتفاقات زياديه که براي تو افتاده

و من خيلي کم تونستم ازت محافظت کنم

 

اگه اينطور بود تو نمي اومدي اينجا تا در مورد چت به من اخطار بدي

 

من بايد برم ، وگرنه به تئاتر دير مي رسم

تو با اون ميري تئاتر ؟
با چت ؟ برم تئاتر ؟

شوخي مي کني ؟
پس با من بيا

ناکس تو واقعا آدمو عصبي مي کني

زود باش کريس به من يه فرصت بده

اگه از امشب به بعد از من خوشت نيومد ، ديگه تا ابد نزديکت هم نميام

قول مي دم به شرافت شاعران مرده قسم مي خورم

تو امشب با من بيا

بعدش اگه نخواستي منو ببيني ، قسم مي خورم کنار بکشم

اگه چت بفهمه چي ؟
اون هيچ وقت نمي فهمه

ما عقب سالن مي شينيم ، بعدشم تا نمايش تموم شد دزدکي جيم مي شيم

من رو قولت حساب کنم که اين قضيه فيصله پيدا مي کنه ؟

به شرافت شاعران مرده قسم
اين ديگه چيه ؟

 

قول منه

 

تو واقعا آدمو عصباني مي کني

 

 

 

هي اين خودشه

 

 

من هم صورت تو را درست نديدم و سکوت کردم

تو شايد همان روح پست و حيله گري که روح خبيث افسانه ها نام گرفته است

تو راست مي گوئي

من همان ولگرد سر مست شبم

که با پادشاه پريان مزاح کرده و او را به خنده وامي دارم

آن دم که اسبي سير و فربه را فريب مي دهم

همچون مادياني جوان که شيهه سر مي دهد

آن هنگام که درون قدح سخنان بي اساس کمين کرده ام

همانند خرچنگي بريان

و آن دم که زني شراب مي نوشد ، فريبش خواهم داد

و گلوي خشک او را با شراب سيراب خواهم کرد

و آن زمان که پيرزني خردمند در حال حکايت افسانه اي غم انگيز است
اون عاليه ، واقعا عاليه

سه پايه لغزانش مرا به هوس بر مي انگيزد

تا او را سرمست و واژ گون کنم ، در اين هنگام او و خياطش از هراس فرياد سر مي دهند

و از شرم به سرفه مي افتند

آنگاه اوراق سرگردان عرياني و خنده هاشان را مي پوشاند

در حالي که غرق در خوشي و سر مستي اند

و پيمان مي بندند

حتي يک ساعت خوشبختي در آنجا هدر نخواهد رفت

حال اي پري بنشين

اکنون پادشاه پريان مي آيد
و نيز بانوي من ، بايد خود را از او پنهان کنيم

 

در کنارت خواهم بود ، درب اتاق خواب مرا رد نکن

براي هم آغوشي و عشق هرميا ، هرگز گناه نخواهم کرد

ليساندر اي که زيبائيت مرا سردرگم کرده است ،نفرين بر نخوت من

و نفرين بر غرور هرميا اگر که گفته باشد که ليساندر گناه مي کند

ولي اي دوست شرافتمند ! به پاس عشق و فروتني

با عفت و تواضعي انساني ، دورتر بخواب

چنين جدائي همانگونه که خواهند گفت برازنده يک جوان با تقوا و دوشيزه اي پرهيزکار است

شب خوش يار شيرينم ! عشق تو تا پايان زندگي شيرينت هرگز رنگي ديگر به خود نخواهد گرفت

آمين
آمين ،براي آن پرهيزکار زيبارو دعا مي کنم

که زندگيم پايان يابد آن دم که وفاداريم پايان پذيرفته باشد
نيل! نوبت توئه نيل

يالا نيل ! تاجت اينجاس ، برو

 

اگر ما سايه ها خطا کرديم

 

شما جز اين بيانديشيد ، آنگاه همه چيز رو به راه مي گردد

تنها بيانديشيد که در خواب بوده ايد ، هنگامي که اين تصاوير پديدار مي شدند

و اين سخنان بي مقدار و کم بها ثمري جز رويا نخواهد داشت

 

مردمان خرده مگيريد

اگر ببخشاييدمان ، به راه مي آييم

و از آن رو که من همان پاک راست گفتارم ، اگر چه خوشبختي دور است و دست نايافته

براي رهائي از زبان ابليسان

تا دير نشده به بهبودش خواهيم شتافت ، اگر جز اين شد دروغگويم بخوانيد

 

شب بر تمامتان خوش باد

دستتان را به من دهيد اگر که ما دوستانيم

چرا که روح افسانه ها مي بايست بهبودي باز آورد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مي بخشيد من پدر نيل هستم ، مي خوام ببينمش لطفا

 

نيل! پدرت

 

 

 

 

 

ببخشيد ببخشيد

نيل! نيل تو عالي بودي ، برگرد اينجا نيل

نمي تونم بچه ها
نيل

ببخشيد

 

نيل! نيل! تو استعدادشو داري

عجب اجراي زيبائي داشتي ،حتي منم کاملا شگفت زده کردي

برو تو ماشين

کيتينگ! از پسر من فاصله بگير

نيل!نيل
آقاي پري خواهش مي کنم

از اين بدترش نکن

 

 

 

 

اشکالي داره اگه پياده برگرديم

ناخدا ؟

 

 

 

 

 

 

ما خيلي سعي مي کنيم

تا بفهميم تو چه اصراري براي اين داري که ما رو عليه خودت تحريک کني

دليلش هر چي که باشه ، ما به هيچ وجه اجازه نمي ديم که زندگي خودتو خراب کني

من تو رو از مدرسه ولتون بيرون ميارم و اسمتو تو مدرسه نظامي برادن مي نويسم

تو از اونجا ميري هاروارد و پزشک مي شي

 

ولي ده سال طول مي کشه

پدر اين يه عمره
بسه ديگه

براي من نمايش بازي نکن ، مثل اينه که يه ترم تو زندون درس بخوني

 

تو نمي فهمي نيل

تو موقعيتهائي داري که من به خواب هم نمي ديدم

اجازه نمي دم اونها رو خرابشون کني
مي خواستم بهتون بگم که چه احساسي دارم

ما خيلي نگرانت شديم
چي؟چي؟ بهم بگو چه احساسي داري

 

اون چيه ؟

 

چيزي بيشتر از اين بازيگري مسخره س؟

ببين تو مي توني فراموشش کني

چي؟

 

هيچي

 

هيچي؟

 

خيلي خوب ، بهتره بريم بخوابيم

 

من خوب بودم ، واقعا خوب بازي کردم

 

برو يه کم بخواب

 

اون حالش خوب مي شه

 

چي بود ؟

چي ؟

اون صدا ؟
کدوم صدا ؟

 

تام

 

چيه ؟

 

چي شده ؟

 

نيل؟

 

تام چيه؟

چي شده ؟

 

نيل ؟

 

نيل ؟
مي رم بيرونو نگاه کنم

نيل ؟

 

نه

 

نه

نيل! خداي من
خداي من نه نه

پسرم ،پسرم ، پسر بيچاره من
اون حالش خوبه

اون حالش خوبه
بسه بسه

بس کن ، بس کن

 

تاد ! تاد

چارلي

 

چي شده ؟

 

نيل مرده

 

چه زيباست

 

تاد

چيزي نيست تاد
آروم باش

چيزي نيست تاد

چيزي نيست تاد
چيزي نيست

چيزي نيست ، چيزي نيست

اون خودش اين کارو نکرده
تو نمي توني توضيح بدي تاد

کار پدرش بوده
نه

اون نمي خواست مارو تنها بذاره
به خاطر پدرش بوده

اون نمي خواست

کار پدرش بود
تاد

پدرش اين کارو کرد ، پدرش کشتش

اون مجبورش کرد اين کارو بکنه

 

تاد

بذارين به حال خودش باشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرگ نيل پري يک فاجعه س

 

او يک دانش آموز خوب

و يکي از بهترينهاي ولتون بود

و ما اونو از دست داديم

 

ما با والدين تک تک شما تماس گرفتيم و اين واقعه رو به اونها توضيح داديم

طبيعتا اين مساله به همه مربوط مي شه

 

بنا به درخواست خانواده نيل

مي خوام تحقيق کاملي در اين زمينه انجام بدم

 

و از تمامي شما انتظار همکاري دارم

 

 

بهش گفته بودي که اينجا جلسه داريم ؟
دو بار

خودشه بچه ها ، همه مون بيچاره شديم

منظورت چيه ؟
کامرون جاسوسه

اون الان تو دفتر نولانه ، داره جاسوسي مي کنه
درباره چي ؟

انجمن پيتسي ، فکرشو بکن

روسا ، هيئت امناي مدرسه و آقاي نولان

يه لحظه فکر کنين ، آيا اونها مي تونن بذارن يه همچين مساله اي موقعيتشونو به خطر بندازه ؟

مدارس به خاطر مسائلي از اين قبيل ورشکست مي شن ، اونها به يه سپر بلا نياز دارن که قربانيش کنن

 

 

 

 

 

چي شده بچه ها ؟

 

تو جاسوسي کردي ، مگه نه کامرون ؟

جاسوسي ؟ نمي دونم راجع به چي دارين حرف مي زنين

دارم مي گم تو به نولان همه چيزو راجع به انجمن گفتي

ببين دالتون اگه تا حالا نشنيدي بذار بهت بگم

تو اين مدرسه چيزي وجود داره که بهش مي گن شرف و صداقت ، درسته ؟

اگه يه معلم چيزي ازت بپرسه بايد راستشو بهش بگي وگرنه اخراج مي شي

تو
چارلي

اون يه موش خائنه ، پاي خودش هم گير بود ، اين کارو کرد که خودشو نجات بده

بهش دست نزن چارلي ،اگه اين کارو بکني اخراج مي شي
من در هر صورت اخراج مي شم

تو که هنوز چيزي نمي دوني
اونم اونجاس چارلي

واگه شما هم زرنگ باشين همون کاري رو مي کنين که من کردم ،يعني همکاري مي کنين

اونا دنبال ما نيستن ، ما خودمون قرباني هستيم

ما و نيل

منظورت چيه ؟ اونها دنبال کي هستن؟

معلومه آقاي کيتينگ ، خود ناخدا

شما واقعا فکر نکردين اون بتونه از زير بار مسووليت شونه خالي کنه ؟ غير از اينه ؟

آقاي کيتينگ مسوول مرگ نيله ؟ اين چيزيه که اونا مي گن ؟

خوب پس فکر کردي کيه خنگ خدا ، مسوولين مدرسه يا آقاي پري ؟

آقاي کيتينگ ما رو تو اين دردسر انداخت ، مگه غير از اينه ؟

اگه به خاطر آقاي کيتينگ نبود نيل الان

راحت تو اتاقش نشسته بود و شيميشو مي خوند

تو روياي اينکه يه روز دکتر صداش بزنن
اين حقيقت نداره کامرون

خودتم مي دوني ، اون ما رو تو دردسر ننداخت

نيل بازيگري رو دوست داشت

ولي من مي گم بذاررين کيتينگ قربوني بشه

منظورم اينه که چرا ما زندگيمونو خراب کنيم ؟

 

 

 

تو همين الان ورقه اخراجتو امضا کردي نوواندا

 

اگه بقيه شما هم زرنگ باشين دقيقا همون کاري رو مي کنين که من کردم

 

در هر حال اونها همه چيزو مي دونن

شما نمي تونين کيتينگ رو نجات بدين

 

ولي حداقل خودتونو نجات بدين

 

 

 

 

ناکس اور استريت

 

ميکس
برو پي کارت ، مي خوام درس بخونم

 

چه اتفاقي واسه نوواندا افتاد ؟

اخراج شد

 

تو بهشون چي گفتي ؟

همون چيزائي که خودشونم مي دونستن

 

تاد اندرسون

 

سلام پسرم
سلام عزيزم

 

مامان

 

بنشينيد آقاي اندرسون

 

آقاي اندرسون فکر مي کنم ما به همه اونچه که اينجا اتفاق افتاده واقفيم

آيا اقرار مي کنيد که عضوي از اين انجمن شاعران مرده بوديد؟

 

جوابشو بده تاد

 

بله قربان

 

من اينجا شرح کاملي از جزئيات

وقايع جلسات شما رو دارم

اين توضيح مي ده که چطور معلمتون آقاي کيتينگ

شما پسرها رو تشويق کرده که اين گروه رو تشکيل بدين

و ازش به عنوان يکجور منبع الهام

براي کارهاي بي باکانه و خودسرانه استفاده کنيد

در اينجا تشريح شده که چطور آقاي کيتينگ چه در داخل و چه در خارج از کلاس

نيل پري رو ترغيب به وسوسه بازيگري مي کرده

در حالي که مي دونسته اين برخلاف دستورات صريح

والدين نيله

اين سوء استفاده بي شرمانه آقاي کيتينگ از موقعيتش به عنوان يک معلم بوده

که مستقيما به مرگ نيل پري منتهي شده

 

اين اسناد رو با دقت بخون تاد

 

خيلي دقيق

 

اگه چيزي نيست که بهش اضافه يا اصلاح کني ، امضاش کن

چه اتفاقي براي آقاي کيتينگ مي افته ؟

به حد کافي ناراحتي کشيدم ، کاغذ رو امضا کن تاد

 

چمن نوعي علفه

لاجورد نوعي سنگه

ولي کليسا عمارتي ست بي عيب و نقص

 

 

 

 

 

بنشينيد

 

در طول امتحانات اين کلاس رو من تدريس مي کنم

در طول تعطيلات يه معلم انگليسي جديد براتون انتخاب مي کنيم

 

کي مي تونه به من بگه تا کجاي کتاب پريچارد رو خوندين ؟

 

آقاي اندرسون

 

پريت
نمي تونم صداتو بشنوم آقاي اندرسون

پريت-- ، پريچارد

خيلي آروم به من جواب مي دي
آقاي کامرون

ما بيشترشو جا انداختيم قربان

ما رومانتيک ها و بعضي از فصول ادبيات بعد از جنگ داخلي رو خونديم

رئاليستها رو چي؟
ما خيلي چيزها رو جا انداختيم قربان

خيلي خوب از اول شروع مي کنيم

 

شعر چيست ؟

 

بفرمائيد

 

ببخشيد

اومدم وسايل شخصيمو بردارم

بايد تا بعد از کلاس صبر کنم ؟

حالا برشون داريد آقاي کيتينگ

 

آقايون صفحه بيست و يک مقدمه رو بياريد

آقاي کامرون

مقاله ارزشمند آقاي دکتر پريچارد رو

با عنوان درک شعر بخونيد

 

اون صفحه کتاب کنده شده قربان

خوب کتاب يه نفر ديگه رو قرض بگيريد

اون صفحه از همه کتابها کنده شده قربان

منظورت چيه که از همه کتابها کنده شده ؟

قربان ، ما
مهم نيست

 

بخون

 

درک شعر نوشته دکتر .ج. ايوانز پريچارد

براي درک کامل شعر ابتدا بايد بر وزن

قافيه و ساير صنايع ادبي تسلط کامل داشت

آنگاه دو پرسش مطرح مي شود : اول

هدفي که شعر دنبال مي کند تا چه حد استادانه ايفا شده است

و دوم

اين هدف تا چه ميزان داراي اهميت است

پرسش نخست کمال شعر را مشخص مي سازد

پرسش دوم دامنه نفوذ آنرا

هنگامي که پاسخ اين پرسشها را دريافتيم

برآورد ارزش شعر کار نسبتا آساني است

اگر برآورد کمال شعر را در محور مختصات بر روي محور افقي

آقاي کيتينگ اونها بچه ها رو مجبور به امضاي اون برگه کردن
ساکت باشيد آقاي اندرسون

شما بايد حرف ما رو باور کنيد، راست مي گم
من حرفتو باور مي کنم تاد

بريد آقاي کيتينگ
ولي تقصير ايشون نبود

بنشينيد آقاي اندرسون ! اگه يه بار ديگه شما يا هر کس ديگه جنجال به پا کنه

همه تون از اين مدرسه اخراج مي شين

بريد آقاي کيتينگ

 

بهتون گفتم بريد آقاي کيتينگ

 

اي ناخدا ناخداي من
بنشينيد آقاي اندرسون

 

صداي منو مي شنوي ؟ بشين

بشين

 

اين آخرين اخطاره آقاي اندرسون

چطور جرات مي کني ؟ مي شنوي ؟

ناخدا ناخداي من

 

آقاي اور استريت بهت اخطار مي کنم

بنشينيد

 

بنشينيد

بنشينيد با همه تونم ، مي خوام بنشينيد

بنشينيد ، بريد آقاي کيتينگ

 

با همه تونم بياين پائين ،بنشينيد

مي شنويد ؟

 

بنشينيد

 

متشکرم بچه ها

متشکرم

 

Persian Subtitle By Sarah_M(sarah8092002@yahoo.com)